معصومه رشیدی
پژوهشگر رسانههای نوین و مدرس دانشگاه
فردارسانه – الگوریتمهای شبکههای اجتماعی محتواهایی را به کاربران نمایش میدهند که با علایق و باورهای قبلی آنها همخوانی داشته باشد. چنین ساختاری که در دنیای رسانه با عنوان نظریه حباب فیلتر و اتاق پژواک شناخته میشود کاربران را در معرض پیامهایی قرار میدهد که تاییدکننده باورهای آنها باشد. به عقیده فدوه کمال، یکی از مشاوران مدیریت برنامههای مرکز بینالمللی خبرنگاران، این امر سوگیریها را تقویت کرده و مانع تصمیمگیری آگاهانه و شکلگیری گفتوگوهای سازنده میشود.
این ویژگی در زمانهای حساس و بحرانی مانند رقابتهای انتخاباتی، پیمایش در میان انبوه اطلاعات و شناساییِ منابع معتبر و قابل اعتماد را سخت و پیچیده میکند. رویدادهایی مانند انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا در سال 2016، رفراندوم برگزیت بریتانیا و شیوع اپیدمی کرونا نشان داد که ناتوانی در تمایز اخبار و اطلاعات معتبر از نامعتبر تا چه اندازه میتواند تاثیرات جبرانناپذیری به همراه داشته باشد.
همین امر، لزوم توجه به سواد رسانهای به معنای درک متکی بر مهارت، تحلیل و ارزیابی انتقادی اطلاعات به خصوص در کارزارهای انتخاباتی را دو چندان کرده است؛ چراکه مردم اخبار و اطلاعات را از پلتفرمهایی دریافت میکنند که فاقد کنترلهای رسانههای سنتی هستند و به سیاستمداران و سایر بازیگران اجازه میدهد تا با انتشار اطلاعات مشکوک یا نادرست، رایدهندگان را گمراه کنند. اما مداخلات سواد رسانه ای میتواند کاربران را به مهارتهایی مجهز کند که بتوانند قبل از اشتراکگذاری اطلاعات، اعتبار منابع و صحت آن را تأیید کنند و در نتیجه تصمیمات آگاهانهتری بگیرند.
به گفته ژان بورگولت، رییس و مدیرعامل اینترنیوز، سواد رسانهای و ایجاد یک محیط غنی رسانهای، منابع قابل اعتمادی از اطلاعات را برای شهروندان فراهم میکند تا بتوانند در مورد زندگی خود و آینده کشورهای مربوطه تصمیمات آگاهانه بگیرند.
با بهرهمندی از سواد رسانهای، تبلیغات و سایر تاکتیکهای دستکاری که برای تاثیرگذاری بر عقاید و رفتار رایدهندگان مورد استفاده قرار میگیرد، قابل تشخیص است. همچنین آگاهی از الگوریتمهایی که بر نحوه عملکرد شبکههای اجتماعی تاثیر میگذارند، به کاربران کمک میکند تا به دنبال دیدگاههای متنوعتر باشند.
پیوند عمیق میان اطلاعات نادرست، سواد رسانهای و انتخابات، کاربران را تشویق میکند تا اطلاعات و اخبار را مسئولانه به اشتراک بگذارند و از نقش و مسئولیت خود در جامعه به ویژه در دورانهای حساس مانند انتخابات آگاه هستند.
از آنجا که بدون سواد رسانهای، ذهن افراد به آسانی از رسانهها و پیامهای سیاسی تاثیر میپذیرد؛ بنابراین لازم است راهکارهایی برای افزایش سواد رسانهای مورد توجه قرار گیرد تا شهروندان به عنوان بازیگرانی فعال در عرصه سیاسی شناخته شوند. برخی از این راهکارها عبارتند از:
برنامههای آموزشی: اجرای آموزش سواد رسانهای در مدارس و برنامهریزی برای تجهیز افراد به مهارت های لازم.
کمپینهای آگاهیبخشی: دولتها، سازمانهای غیردولتی و شرکتهای فناوری میتوانند کمپینهایی را برای افزایش آگاهی در مورد اهمیت سواد رسانهای اجرا کنند.
ابزارها و منابع: دسترسی به ابزارهای راستیآزمایی، منابع برای تایید اطلاعات و دستورالعملهایی برای مصرف مسئولانه رسانهها.
اما کاربران نیز برای ارتقای سواد رسانهای خود لازم است همواره در مواجهه با رسانهها و پیامهای رسانهای، این پنج سوال اساسی را با خود مرور کنند:
چه کسی این پیام را ساخته است؟
سازنده پیام از چه ابزارهایی برای جلب توجه من استفاده کرده است؟
مردم چگونه میتوانند این پیام را به روشهای دیگری ببینند یا تفسیر کنند؟
آیا برخی اطلاعات زمینهای مفقودشده یا سازنده پیام، دیدگاههای مخالف را نادیده گرفته است؟
هدف این محتوا چیست؟ آیا خالق این پیام تلاش میکند تا باوری را در ذهن من بکارد؟
ظهور شبکههای اجتماعی، فرصتهای زیادی برای بیان نظرات، انتشار اطلاعات و تعامل و شبکهسازی با دیگران در اختیار کاربران قرار داده است. با گسترش این پلتفرمها، مخاطبان امروزی انتظار دارند که بتوانند در تولید و انتشار محتوا مشارکت کنند. این تمایل بیانگر آن است که الگوی مصرف اخبار توسط کاربران تغییر یافته و از رسانههای جمعی به سمت رسانههای اجتماعی کشیده شده و آنها را به منبع خبر تبدیل کرده است.
آموزش و مجهزسازی کاربران به سواد رسانهای، بهویژه در زمان انتخابات به آنها کمک میکند تا به شکلی مسئولانه در فرایند دموکراتیک شرکت کرده و ارزیابی متفکرانه و انتقادی از پیامها داشته باشند.